دسته: آشنایی با اصطلاحات هر خودروساز

در

سیستم 4Matic مرسدس بنز نامی است که کمپانی آلمانی بنز برای سیستم معمول AWD انتخاب کرده است که بنابه گفته‌های این شرکت نسبت به AWD توسعه بیشتری یافته است. این توسعه بیشتر به معنای کنترل بهتر بر روی سطوح لغزنده به ویژه برف است.

این سیستم برای اولین بار در کلاس E مدل w124 نصب شد که به سال 1987 بر می‌گردد. در حال حاضر این سیستم بر روی 52 مدل از محصولات این شرکت وجود دارد.

 

اساس مکانیکی سیستم فورماتیک بر تقسیم توان به نسبت 45 به 55 بین اکسل‌های جلو و عقب است. با وجود دیفرانسیل مرکزی چند دیسکه که لغزش را به حداقل می‌رساند می‌تواند تا گشتاور قفلی 50 نیوتون متر را ایجاد نماید تا نیروی جلو برنده (Traction) بیشتری تولید شود.

در هنگام شتاب گیری با انتقال توان به اکسل عقب باعث می‌شود که نتیجه مطلوب‌تری را شما احساس کنید. با وجود دیفرانسیل مرکزی چند دیسکه موجود در خودرو شما می‌توانید نسبت‌های متغیری را مانند 30 به 70 یا 70 به 30 برای اکسل‌های جلو و عقب بنا به شرایط جاده انتخاب کنید.

 

 

 

 

 

در این سیستم موتور باید در جهت طولی خودرو نصب شود تا اینکه ورودی گیربکس هم امتداد با خروجی موتور قرار بگیرد و از اتلاف اصطکاکی توان به حداقل برسد و مصرف سوخت بهینه شود.

 

 

 

 

 

 

هر چند سیستم 4Matic مرسدس بنز به تنهایی عمل نمی‌کند بلکه با سیستم‌هایی مانند ESP و ASR همکاری می‌کند. مانند تمام خودروهای 4 چرخ محرک، 4Matic هم از قوانین فیزیکی رانندگی تبعیت می‌کند. شما می‌توانید رابطه متقابل این سیستم را با “دایره Kamm” در شکل زیر ببینید.

 

 

 

 

 

 

شرایط جاده ای به طور کامل در سیستم 4Matic رصد می‌شود تا از لغزش‌های جانبی و طولی جلوگیری شود. مداخله مستقیم ASR یا 4SET باعث می‌شود که نیروی Traction همواره در بیشترین حالت خود قرار بگیرد تا شتاب گیری به بهترین نحو صورت بگیرد. در این بین لغزش نیز به حداقل خود می‌رسد و پایداری مستقیم خودرو در طی این فرایند به طور کامل تضمین می‌شود.

 

به همین علت اگر جاده لغزنده باشد، سیستم کنترلی ASR با توجه به نحوه رانندگی وارد عمل می‌شود. حال این مداخله ASR بدون توجه به اطلاعات دقیقی که توسط داده‌های سنسور ESP که دینامیک طولی و جانبی خودرو را ارزیابی می‌کنند، هیچ ارزشی ندارد.

یعنی به واسطه اندازه گیری مداوم پایداری طولی و جانبی توسط سنسورها، بهترین تصمیم با توجه به خواسته‌های راننده و شرایط موجود جاده اتخاذ می‌شود.

 

 

 

 

 

بنا به اظهارات سازندگان هنگامی که سطح کم اصطکاکی در جاده وجود داشته باشد سیستم‌های کنترلی تورک موتور را در همان چرخ کاهش می‌دهند تا اینکه تایر بتواند نیروی جانبی مناسب را پیدا کند. اگر سیستم ASR نتواند این موقعیت را کنترل کند سیستم ESP مداخله کرده و با ترمز گیری مناسب بر روی هر چرخ پایداری خودرو را حفظ می‌کنند.

 

 

 

 

 

در شرایط زمستانی در برخی موارد شاید نیاز داشته باشید که کنترل پایداری الکترونیکی خودرو (ESP) را خاموش کنید. معمولاً زمانی که بخواهید از برف عمیق بیرون بیایید ممکن است نیاز به خاموش کردن آن داشته باشید.

حتی در زمانی که ESP شما خاموش است راننده مرسدس بنز همچنان می‌تواند از مزایای این سیستم به خصوص در ترمز گیری استفاده نماید. البته باید به یاد داشته باشید که محض برگشتن به جاده لغزنده معمولی پوشیده شده از برف باید سیستم ESP را دوباره فعال کنید.

 

هر چند با وجود تلاش مهندسین برای کنترل بهتر خودرو ولی راننده باید با توجه به شرایط موجود که چه قدر می‌تواند ایمن باشد، باید عمل کند. اصلاً مهم نیست که سیستم چه قدر خوب کار می‌کند، راننده نباید به طور کامل به این سیستم‌ها اطمینان کند.

راننده باید همیشه رانندگی خود را با توجه به شرایط جاده‌ای هماهنگ کند تا وسیله نقلیه خود را بتواند به بهترین نحو کنترل کند. البته باید توجه داشت که لاستیک‌های مخصوص زمستان خیلی می‌تواند به راننده در بهبود پایداری بیشتر خودرو کمک کند.

 

 

 

در

آشنایی با اصطلاحات فرمول 1 بخش اول

Understeer یا کم فرمانی:

 

آمارها نشان می‌دهند خریداران خودروهای لوکسِ اسپرت جعبه‌دنده‌های اتوماتیک را بیشتر دوست دارند؛ گواه این مدعا دو چیز است: یکی این‌که اکثر خودروسازان در خاورمیانه که طرفداران دنده اتوماتیک به‌وفور یافت می‌شوند بازار فروش پررونقی دارند و دوم این‌که در اروپا نیز انواع دوکلاچه اتوماتیک با گذر زمان با اقبال بیشتری مواجه می‌شوند و جعبه‌دنده‌های دستی سهم کمتری در سفارشات دارند.

 

 

Oversteer یا بیش فرمانی:

 

همانند کم فرمانی کلمه ای است که برای خوش دستی استفاده می شود.اگر در هنگامی که وسیله نقلیه مسیر داخلی ویراژ را طی کند چرخ های عقب آن چسبندگی خود را به مسیر از دست می دهد و شروع به سر خوردن می نماید.

به این وضعیت بیش فرمانی می گویند.بیش فرمانی قادر است اتومبیل را به سمت اسپین شدن(انحراف از خط مسابقه و چرخش اتومبیل به دور خود)هدایت کند.بیش فرمانی درست عکس کم فرمانی است.در رقابت فرمول یک همواره فرمان جلوی اتومبیل و پدال ها(گاز و ترمز) انتهای ان را کنترل می کند.

 

 

 

 

 

در

Raceline یا خط مسابقه:

در کلیه ورزش های موتوری racing line مسیر حرکت را به طور منظم مشخص می سازد. خط مسابقه, خطی است که راننده به وسیله آن در کم ترین زمان ممکن می تواند از مسیر رقابت و ویراژهای آن عبور کند. بهترین نحوه رویت خط مسابقه racing line دیدن یک رقابت پس از یک بارش کوتاه باران در پیست است که در طول مسابقه, مسیر حرکت اتومبیل ها به تدریج خشک شده و بدین ترتیب خط مسابقه به راحتی برای همگان قابل مشاهده می شود. توجه داشته باشید که هر پیست می تواند یک یا چند خط مسابقه داشته باشد که هر راننده با استفاده از بهترین خط مسابقه می تواند رقیب خود را پشت سر بگذارد. Racing line از جمله بخش هایی است که در کلیه مدارس آموزشی رانندگی به آن توجه ویژه ای می شود.

 

Apex یا راس زاویه:

Apex دشوارترین محل طی یک وراژ است و در واقع به نقطه عبوری خط مسابقه از مسیر داخلی ویراژ گفته می شود . از این کلمه مکررا در ورزش های موتوری استفاده می گردد. واژه ای که در سایر ورزش ها همچون اسکی و دوچرخه سواری هم کاربرد دارد. Apex در بسیاری از اوقات برای بیان شکل هندسی داخل ویراژ نیز به کار می رود. علاوه بر این توجه داشته باشید که در رقابت های دریفت هم این نقطه از ویراژ نقش موثری در طی کردن مسیر آن ایفا می کند , به طوری که در این رقابت ها , در هنگام عبور از مسیر داخلی ویراژ , چرخ های جلو می بایست دقیقا از نقطه Apex عبور کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

در

Downforce یا نیروی رو به پایین:

 

Downforceیا نیروی رو به پایین در اتومبیلهای مسابقه ای توسط فشار ایجاد شده از طریق شکل آیرودینامیکی آن صورت می گیرد و به اتومبیل اجازه می دهد تا از طریق فشار ایجاد شده به لاستیکهای آن مسیر مسابقه و ویراژهای آن را با سرعت بیشتری طی کند و بدین ترتیب چسبندگی زیادی را در اتومبیل ایجاد می کند. میزان نیروی رو به پایین در اتومبیل ها در هر پیست , وابسته به کارکتر آن پیست می باشد. برای مثال در یک پیست سرعتی مانند مونزا ایتالیا , downforce در کم ترین میزان ممکن تنظیم می گردد. چرا که هدف دستیابی به سرعت بیشتر و عبور سریع تر جریان هوا بر روی بدنه اتومبیل می باشد و میزان Downforce در پیست کم سرعتی مانند مونت کارلو در بیشترین میزان ممکن برای عبور و جسبندگی بهتر از ویراژهای آن تنظیم می گردد.

 

G-Force یا نیروی جی:

 

G واحد اندازه گیری جاذبه زمین می باشد و این طور تعریف شده که شتاب 1 جی دقیقا 9.80665 متر بر ثانیه می باشد. یک مثال قدیمی نیروی جی منفی, کششی است که در هنگام شیرجه رفتن به درون آب اتفاق می افتد, بدین صورت که هنگامی که فردی در هنگام شیرجه زدن , به سطح آب برخورد می کند در لحظه برخورد , نیرویی از سرعت فرد می کاهد. میزان آن نیروی کاهنده وابسته به میزان سرعت برخورد فرد به سطح آب است. نیروی جی مثبت عکس العمل این است. برای مثال, اتومبیلهای مسابقه ای Top Fuel قادر هستند که از سکون کامل تا 160 کیلومتر در ساعت رادر 0.86 ثانیه طی کنند و شتاب حرکتی (G) مثبت آنها به 5.3 جی می رسد.

 

Geravel Trap یا تله شنی:

 

تله های شنی (یا سنگ ریزه) در کنار بسیاری از ویراژهای پیستها وجود دارند. وظیفه این تله ها کاستن از سرعت اتومبیل ها و موتورسیکلت ها و هر وسیله موتوری است که از مسیر اصلی پیست خارج شده اند و امکان برخورد آن ها با موانع دیگری وجود دارد.